فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٣٨: آن که نهاده در دلم حسرت یک نظاره را

آن کـه نهاده در دلـم حـسـرت یک نـظـاره رابـر لب من کجـا نهد لعـل شـراب خـواره رارشته عمر پاره شد بس که ز دست جور اودوخـتـه ام بـه یکـدگـر سـینـه پـاره…

آن کـه نهاده در دلـم حـسـرت یک نـظـاره رابـر لب من کجـا نهد لعـل شـراب خـواره را
رشته عمر پاره شد بس که ز دست جور اودوخـتـه ام بـه یکـدگـر سـینـه پـاره پـاره را
کشـتـه عشق را لبـش داده حـیات تـازه ایورنـه کـسـی نـیـافـتـی زنـدگـی دوبـاره را
بـا همه بـی تـرحـمی بـاز بـه رحـمت آمدیلختی اگر شمردمی زحمت بی شماره را
ز آه شـررفـشـان مـن نرم نمی شـود دلـشآتـش مـن نمی کـند چـاره سـنگ خـاره را
تـا نـنـهی وجـود خـود بـر سـر کـار بـنـدگـیخـواجـه مـا نمـی خـرد بـنـده هیچ کـاره را
خنجر خون فشان بـکش، آنگه استخاره کناز پـی قتـل من بـبـین خوبـی استـخـاره را
چـند ز دود آه خود، شب همه شب، فروغیاتـیره کـنـم رخ فـلـک، خـیر کـنم سـتـاره را

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج