فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٣٨٦: با لب او کار دندان می کند سین سخن

بـا لـب او کـار دندان مـی کـند سـین سـخـنزین سبب کم حرف افتاده است آن شیرین دهنسوختم، پـاس دل بـی تـاب دارم تا بـه کی؟بـیش ازین نـتـوان نـهـفـت اخـگـر…

بـا لـب او کـار دندان مـی کـند سـین سـخـنزین سبب کم حرف افتاده است آن شیرین دهن
سوختم، پـاس دل بـی تـاب دارم تا بـه کی؟بـیش ازین نـتـوان نـهـفـت اخـگـر بـه زیـر پـیرهـن
چشم مجـمر موم را خوناب حسرت می کندچـون تـوانـد گـشـت خـامـوشـی مـرا مـهر دهن؟
چیدن دامن ز صحبـت ها کمند شهرت استشـمـع فـانوسـم کـه بـاشـد خـلـوتـم در انـجـمـن
تـشـنه ای از آب او هرگـز لـب خـود تـر نـکـردسـرنـگـون هـر چـنـد افـتـاده اسـت آن چـاه ذقـن
سـیـم و زر بــر آتــش حـرص آب نـتـوانـد زدناز گـرسـتـن نـیـسـت مـانـع شـمـع را زریـن لـگـن
در حریم بیضه چون عیسی شود گویا ز مهدنیسـت حـاجـت طـوطـی ما را بـه تـلقین سـخـن
بـسترش خار است صائب تا بـود در کان گهرنیسـت جـز سـنـگ مـلـامـت رزق پـاکـان از وطـن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج