فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٣٧٧: تا کفر سر زلفت زد راه دل و دینم

تــا کــفــر ســر زلــفــت زد راه دل و دیــنــمجـز عشق تـو هر کیشی کفر اسـت در آیینمهـر صـبـح ز روی تـو هـم خـانـه خـورشـیدمهـر شـام ز اشـک خـود هـمـس…

تــا کــفــر ســر زلــفــت زد راه دل و دیــنــمجـز عشق تـو هر کیشی کفر اسـت در آیینم
هـر صـبـح ز روی تـو هـم خـانـه خـورشـیدمهـر شـام ز اشـک خـود هـمـسـایـه پــرویـنـم
تـو چـشـمه خـورشـیدی من ذره محـتـاجـمتـو خـواجـه مـسـتـغـنی، من بـنده مسـکـینم
تـــا خــط تــو را دیــدم، دادی رقــم خــونــمتــا مـهـر تــو ورزیـدم، بــسـتــی کـمـر کـیـنـم
هم سـلسـله بـر گـردن زان کـاکـل پـیچـانمهـم غـالـیـه در دامـن زان سـنـبــل پـرچـیـنـم
هم سـر دهانش را مـی جـویم و مـی یابـمهم عکس جمالش را می خواهم و می بینم
هم باده عشقش را می گیرم و می نوشمهم دانـه مـهـرش را مـی کـارم و مـی چـینـم
از قـامـت مـوزونـش در ســایـه شـمـشـادموز عــارض گــلــگــونـش در دامـن نـســریـنـم
گـر بـر سـر خـاک من بـنشـینی و بـرخـیزیتـا محـشـر از این شـادی بـرخـیزم و بـنشینم
تـا وصـف لبـت گـفـتـم درهای دری سـفـتـمالحق که در این معنی مستـوجـب تـحـسینم
تـا مـاه فـروغـی رخ از کـلـبـه مـن بــرتـافـتاز آه سحـر هر شب شمعی است بـه بـالینم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج