فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 شهریور 1403

شماره ٣٦٦: تا به وصف آن دهن شد سبزه خط ترزبان

خـضـر اینجـا خـاک می لیسـد ز شـرم ناکـسـیمـن کـیم تـا تـیـغ او گـردد بـه خـونـم تـرزبـان؟غـمـزه اش را خـط پـشـیـمـان از دل آزاری نـکـردتـیغ را پـیچـید…

خـضـر اینجـا خـاک می لیسـد ز شـرم ناکـسـیمـن کـیم تـا تـیـغ او گـردد بـه خـونـم تـرزبـان؟
غـمـزه اش را خـط پـشـیـمـان از دل آزاری نـکـردتـیغ را پـیچـیده کی می گردد از جـوهر زبـان؟
سـعـی کـن کـردارت از گـفـتـار بــاشـد بـیـشـتـرهمچـو تـیغ از جـوهر ذاتـی مشو یکسـر زبـان
چـون صدف هر کس که دندان بـر سر دندان نهدگـوهـر شـهـوار جــای حــرفـش آیـد بــر زبــان
جــوهــر ذاتــی بــود از لــاف دعــوی بــی نــیـازآبـــداری بـــس بـــود در دانــه گـــوهــر زبـــان
هـر کـه آب روی خـجــلـت را شـفـیـع خـود کـنـداز مـروت نـیـســت آوردن گــنـاهـش بــر زبــان
خــار را گــل ز آتــش ســوزان ســپــرداری کــنـددر پـنـاه مـهر خـامـوشـی بـود خـوشـتـر زبـان
کشتی از موج خطر پیوسته می لرزد به خویشرفـت آسـایش ز دل تـا گشـت بـی لنگـر زبـان
هـمـچـو آب گـوهـر از مـوج حـوادث ایـمـن اسـتهـر کـه را در عـالـم آب اسـت کـوتـه تـر زبــان
همچـو بـرگی کـز هجـوم میوه پـنهان می شـودهست مستغرق به شکر نعمت حق هر زبان
گـفـتــگـوی آن بــهـشـتـی روی را بــر لـب مـیـارتـا نشـویی صـائب از سـرچـشـمه کوثـر زبـان
تـا بـه وصـف آن دهـن شـد سـبـزه خـط تـرزبــانطـوطـیان بـر خـاک مـی مـالـند از شـکـر زبـان

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج