فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٣٥٠: شده است هرسو برتنم فتیله داغ

شــده اســت هـرســو بــرتــنـم فــتــیـلــه داغکه خـانه زاد بـود عشـق را وسـیله داغدگر که دست گذارد مرا به دل، که شده استز سـوز سینه هرانگشت من فتـیله…

شــده اســت هـرســو بــرتــنـم فــتــیـلــه داغکه خـانه زاد بـود عشـق را وسـیله داغ
دگر که دست گذارد مرا به دل، که شده استز سـوز سینه هرانگشت من فتـیله داغ
چـنان کـه چـشـم غـزالـان محـیط مجـنون شـدچـنـان گـرفـتـه مـرا درمـیان قـبـیلـه داغ
بــه آن رســیـده کــه انـگـشــت زیـنـهـار شــودز سـوز سـینه خـونگـرم من فـتـیلـه داغ
چـنـان کـه در ظـلـمـات آب زندگـی اسـت نهانبـود بـه زیر سـیـاهـی مـرا جـمـیلـه داغ
سـتـاره سـوخـتـه ای همچـو من ندارد عـشـقکه تـار بـخیه بـه زخمم شود فتـیله داغ
بــه مـا سـیـاهـی بــیـهـوده لـالـه گـو مـفـروشکز اهل درد نگردد کسـی بـه حـیله داغ
ز دودمــان فــتــیــلــه اســت رشــتـــه جــانــمکه داغ کردن من می شود وسـیله داغ
ز دوری تـو چـنـان بـزم عـیـش افـسـرده اسـتکه پنبه بر سر میناست چون فتیله داغ
فـضـای سـیـنـه مـن صـائب از تــوجــه عـشـقچو لاله زار بـهشت است پر جمیله داغ

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج