چـون چـشـم آبـگـینه، هر چـنـد پـاک بـینمدر پــرده خـجــالـت، زان روی شـرمـگـیـنـماز زلـف مشـکـبـویان مغـزم شـود پـریشـانتــا ریـشـه کـرد در دل آن خـط …
چـون چـشـم آبـگـینه، هر چـنـد پـاک بـینم | در پــرده خـجــالـت، زان روی شـرمـگـیـنـم |
از زلـف مشـکـبـویان مغـزم شـود پـریشـان | تــا ریـشـه کـرد در دل آن خـط عـنـبــریـنـم |
یک بـرگ کاه ایشان بـی کوه منتی نیست | از خرمن بزرگان عمری است خوشه چینم |
افـغـان کـه همچـو پـرگار بـا پـای آهنین من | چــنـدان کـه مـی زنـم دور در گـام اولـیـنـم |
گـفـتـی بـمـیـر تـا مـن از نـو دهـم حـیـاتـت | ای روح بـخـش عـالـم مـن مـرده هـمـینـم! |
رازی که در دلم هست صائب ز طینت پاک | چـون آب می تـوان خواند از صفحه جـبـینم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج