فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٣٤٦: چشم گشایش از خلق نبود به هیچ بابم

چشم گشایش از خلق نبـود بـه هیچ بـابـمدر بـزم بـیسوادان لب بـستـه چـون کتـابـمدر ملک بـی نشانی ازمن چه جـرم سر زد؟کز شـش جـهت فـکندند در پـنجـه عـقابـم…

چشم گشایش از خلق نبـود بـه هیچ بـابـمدر بـزم بـیسوادان لب بـستـه چـون کتـابـم
در ملک بـی نشانی ازمن چه جـرم سر زد؟کز شـش جـهت فـکندند در پـنجـه عـقابـم
هر چند کشتی من بـر خشک بسته گردوننومید بر نگشته است یک تشنه از سرابم
محـو محـیط وحـدت مسـتـغرق وصال اسـتمن از ره تـعـین سـرگـشـتـه چـون حـبـابـم
در زهد خـشک بـاشـد پـوشیده مشرب منآب حــیـاتــم امـا خــس پــوش از ســرابــم
چــون مـاه نـو تــواضـع بــا خـاکـیـان نـمـایـمبــا آن شــکــوه گـردون گـیـرد اگـر رکــابــم
هرگز دلم نبوده است بی داغ عشق صائبچـسـبـیده اسـت دایم بـر اخـگـری کـبـابـم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج