آن طفل یتیمم که شکسته است سبـویماز آب همین گریه تلخی است به جویمحـاشـا کـه پـر از مـی نـکـنـد پـیـر خـرابـاتروزی که شـود خـالی ازین مغـز کـدویمچـون صـ…
آن طفل یتیمم که شکسته است سبـویم | از آب همین گریه تلخی است به جویم |
حـاشـا کـه پـر از مـی نـکـنـد پـیـر خـرابـات | روزی که شـود خـالی ازین مغـز کـدویم |
چـون صـفـحـه مـسـطـر زده آید بـه نظـرها | از سـیـلـی بـیـرحـمـی اخـوان بـر رویـم |
از دایـره عـشــق تــو بــیـرون نـنـهـم پــای | گـر مه کـند از هالـه خـود طـوق گـلـویم |
چون صبح گذشته است ازان چاک دل من | کـز رشــتــه تــدبــیـر تــوان کـرد رفـویـم |
آن سوختـه جانم که اگر چون شرر از خلق | در سـنگ گـریزم بـتـوان یافـت بـه بـویم |
صـائب بـه دلـم بــاد مـرادی نـوزیـده اسـت | چـون غنچـه ازان روز که دلبـسـتـه اویم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج