فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٣٣٨: تا در خم این کارگه شیشه گرانیم

تـا در خـم این کـارگـه شـیشـه گـرانـیمچـون طـفـل در آیینـه بـه حـیـرت نـگـرانـیماز رهگـذر گـوش، صـدف کـان گـهر شـدمـا هـرزه در ایان هـمـه چـون مـوج زب…

تـا در خـم این کـارگـه شـیشـه گـرانـیمچـون طـفـل در آیینـه بـه حـیـرت نـگـرانـیم
از رهگـذر گـوش، صـدف کـان گـهر شـدمـا هـرزه در ایان هـمـه چـون مـوج زبـانـیم
در بـتـکـده بـیگـانه تـر از قـبـلـه نـمـاییمدر کعـبـه سـبـک قدرتـر از سـنگ نشـانیم
تـا تـرکش افلاک پـر از تـیر شهاب استمـا بـی سـر و پـایان همـه نـارنـج نشـانیم
ما اخـگر عـشـقیم که تـا دامن محـشـردر تــوده خــاکــســتــر افــلــاک نــهـانـیـم
بـسیار سـبـکروح تـر از شبـنم صبـحـیمهر چند که در چشم تو چون خواب گرانیم
گـوشـی نـخـراشـیده صـدای جـرس مـامـــا نـــرم روان قـــافـــلـــه ریــگ روانــیــم
چـون مـور اگـر امـروز بـه خـاکـیم فـتـادهفـرداسـت کـه در دسـت سـلـیمان زمانیم
نقش پـی ما خـضر ره پـیشـروان اسـتهـر چـنـد کـه چـون گـرد ز دنـبـالـه روانـیـم
خــونـابــه دل آتــش یـاقـوت گـدازســتمـگـذار بــه ایـن آبــلـه نـاخــن بــرسـانـیـم
در دیـده کــامـل نـظــران نـور یـقــیـنـیـمهر چـند که در چـشم خسان خـار گمانیم
رحمت ز سیه کاری ما روی سفیدستمـا سـوخـتـگـان خـال رخ لـالـه سـتــانـیـم
این آن غزل مرشد روم اسـت که فرمودمـا پـیلـه عـشـقـیم کـه بـی بـرگ جـهانیم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج