اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیستتـو ابـر در او کـش که بـجـز خـصـم قـمر نیسـتای خشک درختی که در آن بـاغ نرستـستوی خـوار عزیزی که در این ظـل شـجـر ن…
اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست | تـو ابـر در او کـش که بـجـز خـصـم قـمر نیسـت |
ای خشک درختی که در آن بـاغ نرستـست | وی خـوار عزیزی که در این ظـل شـجـر نیسـت |
بـسـکـل ز جـز این عـشـق اگـر در یـتـیـمـی | زیرا که جز این عشق تو را خویش و پدر نیست |
در مـذهـب عـشـاق بـه بـیمـاری مـرگـسـت | هر جـان کـه بـه هر روز از این رنـج بـتـر نیسـت |
در صـورت هـر کـس کـه از آن رنـگ بــدیـدی | می دان تو بـه تحقیق که از جنس بـشر نیست |
هر نی کـه بـدیدی بـه میانش کـمر عـشـق | تـنگش تـو بـه بـر گیر که جـز تـنگ شکر نیست |
شـمـس الـحـق تـبـریز چـو در دام کـشـیدت | منگر بـه چـپ و راسـت که امکـان حـذر نیسـت |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج