فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٣٢٨: بر سر آتش سوزنده نشیمن کردم

بــر ســر آتــش ســوزنـده نـشـیـمـن کـردممعنی عشـق تـو را بـر همه روشن کردمکسـی از دور فـلک این همه اندیشـه نکـردکـه من از گـردش آن نرگـس رهزن کـردمخـ…

بــر ســر آتــش ســوزنـده نـشـیـمـن کـردممعنی عشـق تـو را بـر همه روشن کردم
کسـی از دور فـلک این همه اندیشـه نکـردکـه من از گـردش آن نرگـس رهزن کـردم
خـادم غـیـر شـدم بـا هـمـه غـیـرت عـشـقآه کز دوسـتـی ات خـدمت دشـمن کردم
ســنـگ نــالــیـد بــه حــال دل دیـوانـه مــنبس که در کوه غمش ناله و شیون کردم
یــارب آویــزه گــوش تــو پــری پــیــکــر بـــاددر اشـکی که من از دیده بـه دامن کـردم
عـاجـزم پـیش دل سـخـت تـو مـن کـز آهیرخــنـه در خــاره و سـوراخ در آهـن کـردم
سـری از چـشـم تـو بـا مردم عـالـم گـفـتـمهـمـه را زآفــت دور فــلــک ایـمـن کــردم
بـوسـه ای از لـب نوشـین تـو مقـدورم شـدنـوش داروی دل خــسـتــه مـعـیـن کـردم
اثـــر از دیــر و حـــرم نـــدیــدم هــر چـــنـــدطـلـب وصـل تـو از شـیخ و بـرهمن کـردم
گر پرم بشکنی از سنگ، نخواهم برخاستمن که از سدره بـه بـام تـو نشیمن کردم
خــیـل انـدوه بــه سـر مـنـزل مـن راه نـبــردتـا فـروغـی بـه در میکـده مسـکـن کـردم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج