می گـدازد زین شـراب آتـشـین مینای شـمعتـا چـه بــا پـروانـه بـیـدل کـنـد صـهـبـای شـمـعحـسـن را در پــرده شـرم اسـت جـولـان دگـرجـامـه فـانـوس زیبـنـد…
می گـدازد زین شـراب آتـشـین مینای شـمع | تـا چـه بــا پـروانـه بـیـدل کـنـد صـهـبـای شـمـع |
حـسـن را در پــرده شـرم اسـت جـولـان دگـر | جـامـه فـانـوس زیبـنـده اسـت بـربـالـای شـمـع |
بــرق بــی زنـهـار بــاشـد خــرمـن پــروانـه را | گر چـه می بـاردبـه ظاهر نور از سـیمای شـمع |
گـر شـود بــازیـچـه بــاد صـبــا خـاکـسـتــرش | از سـر پـروانـه کـی بـیـرون رود سـودای شـمـع |
نیست هرناشسته رو شایسته اقبال عشق | مـه کـجــا در دیـده پــروانـه گـیـرد جــای شـمـع |
مـی کـند دل را سـیه نزدیکـی سـیمین بـران | گـرچـه کـافـوری بـود،تـاریک بـاشـد پـای شـمـع |
رشـتـه جـان جـسـم خـاکـی را کـند گردآوری | کــز درون خــود بــود شــیـرازه اجــزای شــمــع |
قـسـمـت پـروانه جـز خـمیازه آغـوش نیسـت | در شـبـسـتـان وصـال از قـامـت رعـنـای شـمـع |
ظـاهـر آرایـی کـنـد روشـنـدلـان را شــادمـان | گـر بـر در زدی بـرون فـانوس از سـیمـای شـمع |
می پـرد در جـسـتـن پـروانه چـشم روشنش | گر چـه در ظـاهر بـلند افتـاده اسـتـغـنای شـمع |
از نـظـر بــازی اثــر از جــسـم زار مـن نـمـانـد | می شـود خـرج فروغ خـویش سـرتـاپـای شـمع |
عـشــق عــالـمـســوز دل را پــاک کـرد ازآرزو | چون برآید مشت خاشاکی به استیلای شمع؟ |
در غــلـط افــکـنـده فــانـوس مـکـرر خــلـق را | ورنه افـتـاده اسـت یکـتـا قـامـت رعـنای شـمـع |
روز دود و شـب فـروغـش رهنمـایی می کـند | نـیسـت مـحـتـاج دلـیل و راهـبـر جـویای شـمـع |
هـر نـهـالـی دارد از دریـاب رحـمـت بـهـره ای | نیسـت غیر از اشـک خـود آب دگر درپـای شمع |
آتـشـین چـنـگ اسـت در صـید دل پـروانـه ها | گر چـه هسـت ازموم کافوری ید بـیضـای شـمع |
لازم سـر در هوایان اسـت صائب سـرکشـی | کی غم پـروانه دارد حـسـن بـی پـروای شـمع؟ |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج