ما چـاشـنی بـوسـه ز دشنام گرفتـیمفیض شـکر از تـلخـی بـادام گرفتـیمدل صـاف نـمـودیم بـه نـیک و بـد ایـامفیض دم صبـح از نفس شام گرفتیمناکـامی جـاوید چـو…
ما چـاشـنی بـوسـه ز دشنام گرفتـیم | فیض شـکر از تـلخـی بـادام گرفتـیم |
دل صـاف نـمـودیم بـه نـیک و بـد ایـام | فیض دم صبـح از نفس شام گرفتیم |
ناکـامی جـاوید چـو در کام جـهان بـود | از کام جهان دست بـه ناکام گرفتـیم |
در رهگذر سیل فنا خواب حـرام است | رفـتـیـم بـرون از فـلـک آرام گـرفـتـیم |
بـر کـنگـره عـرش ضـرورسـت کـمندی | چـون شـانه سـر زلف دلارام گرفتـیم |
رفـتـیم ازین قـلـزم خـونین بـه کـنـاری | زین معرکه خود را به لب بام گرفتیم |
دیدیم که پرگار فلک در کف ما نیست | چـون نقطـه درین دایره آرام گرفـتـیم |
زهـاد گـرفـتــنـد ره گـلـشــن فـردوس | مـا گـردن مـینـا و لـب جـام گـرفـتـیم |
کردیم دل سنگدلان را بـه سـخـن نرم | از ریـگ روان روغـن بــادام گـرفـتـیـم |
در دسـت فـلاخـن نکند سـنگ اقامت | ما زیر فـلـک بـهر چـه آرام گـرفـتـیم؟ |
صـائب ز سـر میوه فـردوس گذشـتـیم | تـا بـوسـه تـلخ از دهن جـام گرفتـیم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج