فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 خرداد 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٣١٤: دست در حلقه آن جعد چلیپا زده ام

دسـت در حـلـقـه آن جـعـد چـلـیـپــا زده امدل سـودازده را سـلـسـلـه و پــا زده امعشقم آتـش زد و آب مژه از سـر بـگذشتپـی آن گـوهـر یـک دانـه بـه دریـا ز…

دسـت در حـلـقـه آن جـعـد چـلـیـپــا زده امدل سـودازده را سـلـسـلـه و پــا زده ام
عشقم آتـش زد و آب مژه از سـر بـگذشتپـی آن گـوهـر یـک دانـه بـه دریـا زده ام
در بــر غـمـزه طـفـلـی سـپــر انـداخـتــه اممن که بـر قلب جهان بـا تـن تنها زده ام
ساقیم کرده چنان مست که هنگام سماعسـنگ بـر شـیشـه نه طارم مینا زده ام
بـا من ای زاهد گمراه مزن پـنجـه بـه جـهلکـه ز آه سـحــری بــر صـف اعـدا زده ام
منم آن عـاشـق دیوانه کـه از غـایت شـوقخـم زنـجـیـر تـو را بــر دل شـیـدا زده ام
لاله زاری شـده ام بـس کـه بـه گل زار وفـاشـعـله داغ تـو را بـر همه اعـضـا زده ام
می تـوان یافـت ز طـغـیان جـنونم کـه مدامســر ســودای تــو دارد دل سـودازده ام
پـا بـه گـل مـانـده ز بــالـای تـو طـوبـی آریمن در این مسـاله بـا عـالم بـالـا زده ام
هر کـه فـیض دم جـان بـخـش تـو بـیند داندکه چـرا خنده بـه انفاس مسیحـا زده ام
بـخـت بـیدار مدد کرد فروغی که بـه خـواببوسه ای چند بر آن لعل شکرخا زده ام

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج