مسـتـیم و بـیخـودیم و جـمال تـو پـرده درزین پـس مـبـاش مـاها در ابـر و پـرده درما جـمع عاشـقان تـو خـوش قد و قامتـیممـا را صـلـای فـتـنـه و شـور و هـز…
مسـتـیم و بـیخـودیم و جـمال تـو پـرده در | زین پـس مـبـاش مـاها در ابـر و پـرده در |
ما جـمع عاشـقان تـو خـوش قد و قامتـیم | مـا را صـلـای فـتـنـه و شـور و هـزار شـر |
خـورشید تـافتـسـت ز روی تـو چـاشتـگاه | در عـشـق قـرص روی تـو رفـتـیم بـام بـر |
مستیست در سر از می و این تاب آفتاب | در سر بتافتست پس از دست رفت سر |
ای مــطــرب هــوای دل عــاشـــقــان روح | بـنـواز لـحـن جـان کـه تـنـنـتـن لـطـیفـتـر |
تـا جـان هـا ز خـرقـه تـن هـا بــرون شـود | تـا بــر سـریـن خـرقـه رود جـان بــاخـبــر |
از جـام صاف بـاده تـو خـاشـاک جـسـم را | بــردار تـا نـهـیـم بــه اقـبــال بــر بــه بــر |
تــا دیـده هـا گـذاره شـود از حــجــاب هـا | تــا وارهـد ز خــانــه و مــان و ز بــام و در |
سـیمرغ جـان و مفخـر تـبـریز شمس دین | بــیــنــد هــزار روضــه و یــابــد هــزار پــر |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج