فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٣١٠: جان را به دم خنجر قاتل برسانم

جــان را بــه دم خـنـجـر قـاتــل بــرسـانـمطـوفان زده خـویش بـه سـاحـل بـرسـانمچندان مرو ای جان که من از گریه شادیآبــی بــه کـف خــنـجــر قـاتــل بــ…

جــان را بــه دم خـنـجـر قـاتــل بــرسـانـمطـوفان زده خـویش بـه سـاحـل بـرسـانم
چندان مرو ای جان که من از گریه شادیآبــی بــه کـف خــنـجــر قـاتــل بــرسـانـم
موجـم که بـه هر آمدن و رفتـن ازین بـحـرفـیضـی بـه لب تـشـنه سـاحـل بـرسـانم
صد بـار جرس گشتـم و پـاس ادب عشقنـگـذاشـت کـه آواز بـه مـحـمـل بـرسـانم
استادگی من نه پـی راحت خویش استدرمـانـده خـضـرم کـه بـه مـنـزل بـرسـانم
از کـشـتـن من رنگ رخـش آب دگـر یافـتکـو دسـت کـه آیینه بـه قـاتـل بـرسـانـم؟
مفت اسـت اگر از سـفر پـر خـطـر عشـقنـقـش قـدم خـویـش بـه مـنـزل بـرسـانـم
سرچشمه صحرای جـنون زهره شیرستخــود را ز پــی نـو ســفــر دل بــرســانـم
از اهل دل امروز کسـی طالب دل نیسـتچون غنچه چرا خون خورم و دل برسانم؟
کـو رهبـر تـوفـیق، کـز این غـمکـده صـائبخــود را بــه سـلـامـتــکـده دل بــرسـانـم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج