در هر کـه تـرا دیده بـه حـسـرت نگـرانمعمی اسـت که من زنده بـه جـان دگرانمبیداری دولت به سبکروحی من نیستهر چند که در چشم تو چون خواب گرانماز داغ جــنـو…
در هر کـه تـرا دیده بـه حـسـرت نگـرانم | عمی اسـت که من زنده بـه جـان دگرانم |
بیداری دولت به سبکروحی من نیست | هر چند که در چشم تو چون خواب گرانم |
از داغ جــنـون دیـده مــن بــاز نـگــردیـد | چـون عـقل سـبـکسـر کند از دیده ورانم؟ |
دستـی که ز دقت گره از موی گشودی | در زیـر زنـخ مـانـد ازیـن خــوش کــمـرانـم |
فـریـاد کـه از کـوتــهـی دسـت نـگـردیـد | جـز لـغـزش پـا قـسـمت ازین سـیمبـرانم |
هر چند که چون رشتـه نیایم بـه نظرها | شــیـرازه جــمــعــیـت روشــن گــهـرانــم |
غـافـل نـیم از گـردش پـرگـار چـو مـرکـز | هــر چــنــد کــه در دایــره بــیــخــبــرانــم |
از بـیجـگری می تـپـدم دل ز شکسـتـن | هـر چـنـد کـه در کـارگـه شـیشـه گـرانـم |
صائب ثـمری نیست بـجـز تـلخی گفتـار | قـسـمت ز دهان و لـب شـیرین پـسـرانم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج