فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٣٠٩: در هر که ترا دیده به حسرت نگرانم

در هر کـه تـرا دیده بـه حـسـرت نگـرانمعمی اسـت که من زنده بـه جـان دگرانمبیداری دولت به سبکروحی من نیستهر چند که در چشم تو چون خواب گرانماز داغ جــنـو…

در هر کـه تـرا دیده بـه حـسـرت نگـرانمعمی اسـت که من زنده بـه جـان دگرانم
بیداری دولت به سبکروحی من نیستهر چند که در چشم تو چون خواب گرانم
از داغ جــنـون دیـده مــن بــاز نـگــردیـدچـون عـقل سـبـکسـر کند از دیده ورانم؟
دستـی که ز دقت گره از موی گشودیدر زیـر زنـخ مـانـد ازیـن خــوش کــمـرانـم
فـریـاد کـه از کـوتــهـی دسـت نـگـردیـدجـز لـغـزش پـا قـسـمت ازین سـیمبـرانم
هر چند که چون رشتـه نیایم بـه نظرهاشــیـرازه جــمــعــیـت روشــن گــهـرانــم
غـافـل نـیم از گـردش پـرگـار چـو مـرکـزهــر چــنــد کــه در دایــره بــیــخــبــرانــم
از بـیجـگری می تـپـدم دل ز شکسـتـنهـر چـنـد کـه در کـارگـه شـیشـه گـرانـم
صائب ثـمری نیست بـجـز تـلخی گفتـارقـسـمت ز دهان و لـب شـیرین پـسـرانم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج