دستی که بـه جامی نشود رهزن هوشمچـون پـایه تـابـوت گران اسـت بـه دوشـمدستی که به احسان نکند حلقه بگوشمچـون پـایه تـابـوت گران اسـت بـه دوشـمفـریاد من ا…
دستی که بـه جامی نشود رهزن هوشم | چـون پـایه تـابـوت گران اسـت بـه دوشـم |
دستی که به احسان نکند حلقه بگوشم | چـون پـایه تـابـوت گران اسـت بـه دوشـم |
فـریاد من از سـوخـتـگـیهاسـت چـو آتـش | چون بـاده ز خامی نبـود جوش و خروشم |
نتـوان چو لب جـام کشید از لب من حرف | هر چـند ز رنگـین سـخـنی رهزن هوشـم |
بـا شعله خورشید چه سازد نفس صبـح؟ | روشـنـتـر ازانـم کـه تـوان کـرد خـمـوشـم |
در دل شـکـنـد شـیشـه مـرا خـنده گـلـها | آواز تو زان دم که رسیده است به گوشم |
بــر بــاده سـر جـوش نـبــاشـد نـظـر مـن | کــز درد تـــوان گــرد بـــرآورد ز هــوشـــم |
در عـالـم ایـجــاد مـن آن طــفـل یـتــیـمـم | کـز شـیر بـه دشـنام کـند دایه خـمـوشـم |
چـون کـعـبـه، بـرازنـدگـیـم در نـظـر خـلـق | زان است که من جـامه پـوشیده نپـوشم |
صـائب مـنم آن نغـمه را کـز دل پـر جـوش | مـوقـوف بـهـاران نـبـود جـوش و خـروشـم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج