فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٣٠٦: بس که بنشسته تا پر بر تنم پیکان عشق

بـس که بـنشسـتـه تـا پـر بـر تـنم پـیکان عشقطــایــر پـــران شـــدم از نــاوک پـــران عــشــقنوح را کشـتـی شکسـت از لطمه تـوفان عشـقکـس نیامـد بـر کـن…

بـس که بـنشسـتـه تـا پـر بـر تـنم پـیکان عشقطــایــر پـــران شـــدم از نــاوک پـــران عــشــق
نوح را کشـتـی شکسـت از لطمه تـوفان عشـقکـس نیامـد بـر کـنـار از بـحـر بـی پـایان عـشـق
نـعـره مـنـصـورت از هـر مـو بـه سـر خـواهـد زدنگـر نهی پـای طـلب در حـلقـه مسـتـان عـشـق
نشئه عـشـاق را هرگز نمی دانی کـه چـیسـتتـا ننوشـی جـرعه ای از بـاده رخـشـان عـشـق
تــوده خــاکـســتــرت گـوگـرد احــمـر کـی شــودتــا نـسـوزد پــیـکـرت بــر آتــش سـوزان عـشـق
گــوشــه ابــروی مــعــشــوقــت نـیـایـد در نـظــرتـا نریزد خـونت از شمشیر خـون افشـان عشق
مـی خــورد خـون دل و از دیـده مـی ریـزد بــرونهر که را می سـازد آن یاقوت لب مهمان عشق
فصل گل گر اشک گلگونت ز سر خواهد گذشتگل بـه سر خواهی زدن از گلبـن بـستان عشق
گشـتـه ویران خـانه ام از سـیل عشق خـانه کنچـشـم آبــادی مـدار از خـانـمـان ویـران عـشـق
ســر ســرگــردانــی مــا را نــخــواهـی یـافــتــنتــا نـگـردد تــارکـت گـوی خــم چــوگـان عـشـق
یـا لـبـم را مـی رسـانـم بـر لـب مـیگـون دوسـتیـا سـرم را مـی گـذارم بـر سـر پـیمـان عـشـق
چون تو خورشیدی نتـابـیده ست در ایوان حسنذره ای چون من نرقصیده ست در میدان عشق
هـمـت ســلـطـان عـشـقـم داد طـبــع شـاعـریشـاعر سـلطان شـدم از دولت سـلطان عشـق
نـاصــرالـدیـن شــاه اعـظــم، کـارفـرمـای مـلـوکآن کـه نـافـذتـر بـود فـرمـانش از فـرمـان عـشـق
از طــبــیـبــان هـم فـروغــی چــاره دردم نـشــدجـان من بـر لب رسـید از درد بـی درمان عشق

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج