از کـفـر تـوان رسـتـن ای یـار بـه آمـیزشســجــاده تــوانـد شـد زنـار بــه آمـیـزشسـیلـاب شـود قـطـره انـگـور شـود بـادهتـــا فــرد روان آرنــد اقــرار…
از کـفـر تـوان رسـتـن ای یـار بـه آمـیزش | ســجــاده تــوانـد شـد زنـار بــه آمـیـزش |
سـیلـاب شـود قـطـره انـگـور شـود بـاده | تـــا فــرد روان آرنــد اقــراربـــه آمــیــزش |
نـتــوان گـره دل را واکـرد بــه یـک نـاخـن | بـسته است درین عالم هرکار به آمیزش |
ماننده دوناخـن بـس عقده که بـگشـایند | چـون دسـت یکی سـازنددویاربـه آمیزش |
درساز به همجنسان زنهار که می گردد | چون حبـل متین محکم یک تار به آمیزش |
مقصود زآمیزش ،آمیزش روحـانی اسـت | آمـیـزش ظـاهـر را مـشـمـار بـه آمـیـزش |
درگـوشـه تـنـهـایی هـمـوار نـمـی گـردد | هرکس که نشد صائب هموار به آمیزش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج