فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 4 مرداد 1403

شماره ٢٩٨: آن حال ندارم که به فکر دگر افتم

آن حـال نـدارم کـه بــه فـکـر دگـر افـتــمکو قوت پـا تـا بـه خـیال سـفـر افـتـممـن کـز جـگـر شـیـر بــود تــوشـه راهـمتـا کی پـی این قافله بـیجـگر افت…

آن حـال نـدارم کـه بــه فـکـر دگـر افـتــمکو قوت پـا تـا بـه خـیال سـفـر افـتـم
مـن کـز جـگـر شـیـر بــود تــوشـه راهـمتـا کی پـی این قافله بـیجـگر افتـم؟
پـرسـند اگر از حـاصل سـرگشـتـگی منبـرگرد سرش گردم و از پـای در افتم
چـون نگسـلم از خـضـر، که در راه تـوکلهر گه بـه عصا راه روم پـیشتـر افتم
چـون گـل سـر پـیونـد بـه بـیگـانـه نـدارمدر پـای بـرآرنده خود چـون ثـمر افتـم
آن مشت خسم در کف این قلزم خونینکز جنبـش هر موج بـه دام دگر افتـم
صد نامه حـسـرت کنم ارسـال و ز غیرتشـهبـاز شـوم در عقب نامه بـرافتـم
ای ابـر مرا رزق جـگـر سـوخـتـه ای کـنمپسند که در دست بخیل گهر افتم
صــائب اگـر از گـوشــه عـزلـت بــدر آیـمچـون روزی اربـاب هنـر در بـدر افـتـم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج