ما روی دل بـه هر کس و ناکس نمی کنیمچون شعله التـفات بـه هر خس نمی کنیمخــلــق مـلــایـم اســت قــبــای حــریـر مـامـا زیـب تـن ز جـامـه اطـلـس نـمـی ک…
ما روی دل بـه هر کس و ناکس نمی کنیم | چون شعله التـفات بـه هر خس نمی کنیم |
خــلــق مـلــایـم اســت قــبــای حــریـر مـا | مـا زیـب تـن ز جـامـه اطـلـس نـمـی کـنـیم |
درگـردشـیـم مـا بــه سـر خـود چـو آفـتـاب | مـانـنـد سـایـه پــیـروی کـس نـمـی کـنـیـم |
پـشت هزار سخـت کمان را شکسـتـه ایم | انـدیـشـه از سـپـهـر مـقـوس نـمـی کـنـیم |
ما چـون سـبـو ز خـانه بـدوشـان مشـربـیم | در میکـشـی ملاحـظـه از کـس نمی کـنیم |
سیل ار رسد به خانه ما، کوچه می دهیم | مـا پـیش طـاق خـانه مـقـرنس نمـی کـنیم |
مـا چـون کـمـان ز خـانه بـدوشـان جـرأتـیم | چون تیر ازان ز سیر و سفر بس نمی کنیم |
بـر طعمه خسان که پـر از موی منت است | آلوده چـنگ حـرص چـو کـرکـس نمی کـنیم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج