فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢٨: به یک پیمانه با ساقی چنان بستیم پیمان را

بـه یک پـیمانه بـا ساقی چنان بـستیم پـیمان راکه تـا هسـتـیم بـشـناسـیم از کافر مسـلمان رابـه کوی می فروشان بـا هزاران عیب خوشنودمکه پوشیده ست خاکش عیب…

بـه یک پـیمانه بـا ساقی چنان بـستیم پـیمان راکه تـا هسـتـیم بـشـناسـیم از کافر مسـلمان را
بـه کوی می فروشان بـا هزاران عیب خوشنودمکه پوشیده ست خاکش عیب هر آلوده دامان را
تــکــبــر بــا گــدایـان در مـیـخــانـه کــمـتــر کــنکـه اینجـا مور بـر هم می زند تـخـت سـلیمان را
تـو هم خواهی گریبـان چـاک زد تـا دامن محشراگر چـون صبـح صـادق بـینی آن چـاک گریبـان را
نخواهد جـمع شد هرگز پـریشان حال مشتـاقانمگر وقـتـی کـه سـازد جـمع آن زلف پـریشـان را
دل و جـان نـظـر بــازان هـمـه بــر یـکـدیـگـر دوزدنهد چـون در کـمـان ابـروی جـانان تـیر مـژگـان را
کـجـا خـواهد نهادن پـای رحـمت بـر سـر خـاکـمکسی کز سرکشی بـرخـاک ریزد خـون پـاکان را
گـر آن شـاهـد کـه دیـدم مـن بـبـینـد دیده زاهـدنـخـسـت از سـرگـذارد مـایـه سـودای رضـوان را
من ار محبوب خود را می پرستم، دم مزن واعظکـه از کـفـر مـحـبــت اولـیـا جـسـتــنـد ایـمـان را
دمی ای کاش سـاقی، لعل آن زیبـا جـوان گرددکه خضر از بـی خودی بـر خاک ریزد آب حیوان را
فـروغـی، زان دلـم در تـنـگـنـای سـینه تـنـگ آیدکه نتـوان داشـت در کنج قفس مرغ گلسـتـان را

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات