از صحبـت افسرده روانان به حذر بـاشجویای جگر سوختـگان همچو شرر بـاشبی درد و غم عشق، گرامی نشوددلاز گـرد یـتـیمـی پـی تـعـمـیـر گـهـر بـاشچـون سـیل بـه …
از صحبـت افسرده روانان به حذر بـاش | جویای جگر سوختـگان همچو شرر بـاش |
بی درد و غم عشق، گرامی نشوددل | از گـرد یـتـیمـی پـی تـعـمـیـر گـهـر بـاش |
چـون سـیل بـه ویرانـه نـهـد گـهـر روی | جـمـعـیت اگـر مـی طـلـبـی زیر وزیربـاش |
هـمـوار کـن از تـاب زدن رشـتـه خـودرا | شـیرازه جـمـعـیت صـد عـقـد گـهـر بـاش |
چـون لاله درین انجـمن از نعـمت الوان | قانع بـه دل سـوخـتـه و لخـت جـگر بـاش |
این نکتـه سربـستـه بـه هشیار نگویند | دربــیـخــبــری گـوش بــرآواز خـبــر بــاش |
بـی آب محـال اسـت شود دایره آهنگ | در دایــره مــاتــمــیــان دیــده تـــر بـــاش |
در دیده من رقعه ای از عالم بـالاسـت | هر برگ خزان دیده که در فکر سفر بـاش |
صـائب مکن از سـخـتـی ایام شـکـایت | چون کبک سبکروح درین کوه و کمر باش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج