فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 7 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢٧٤: آن نکو روی که روی ازنظرم پنهان داشت

آن نکـو روی کـه روی ازنظـرم پـنهان داشـتازوی این عشق که پـیداست نهان نتوان داشترفت و از چـشم مرا راوق خـون افشـان کردآنکه بر برگ سمن سنبل مشک افشان دا…

آن نکـو روی کـه روی ازنظـرم پـنهان داشـت ازوی این عشق که پـیداست نهان نتوان داشت
رفت و از چـشم مرا راوق خـون افشـان کرد آنکه بر برگ سمن سنبل مشک افشان داشت
جــان بــدادیــم بـــپــیــش در آن یــار کــه او از پـس پـرده رخـی همـچـو نگـارسـتـان داشـت
نـو بــهـار آمـد وبــر طـرف چــمـن پــیـداشـد گـل کـه ازشـرم رخـش روی زمـا پـنهان داشـت
روی اودیـد دگـر حــســن فــروشــی نـکـنـد گـل ســوری کـه بــبــازار چــمـن دکـان داشــت
تــو چـه یـاری کـه دمـی یـاد نـیـاری زآن کـو جـز بـیـاد تـو نـمـی زد نـفـسـی تـاجـان داشـت
خون همی خورد و غم عشق ترا می پرورد دل کـه بـر خـوان تـکـلـف جـگـری بـریان داشـت
روزگاریسـت که تـا سـوز فراقت چـون شمع هـر شـبـی شـوق تـو تـا روزمـرا گـریـان داشـت
عشق آمد که تـرا می بـکشم تـیغ بـدسـت نشـدم مـانع حـکـمـش کـه زتـو فـرمـان داشـت
وصل تـو آب حـیوتـسـت ورهی بـی تـو نمرد زآنک بـر سـفره روزی دو سـه روزی نان داشـت
درد مـا را بــجـز از دیـدن تـو درمـان نـیـسـت جـان دهم از پـی دردی که چـنین درمان داشت
چـه عـجـب بـاشـد اگر فـخـر کند بـر ملکوت معـدن ملک کـه چـون تـو گـهری درکـان داشـت
سـیف فرغـانی اگر سـکه زند می رسـدش زآنکه نقد سـخـنش مهر چـو تـو سلطان داشت

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج