دلی کـه بـسـتـه زنجـیر زلف یاری نیسـتبـه پـیش اهل نظر هیچـش اعتـبـاری نیسـتسـری کـه نیسـت در او کـارگاه سـودائیبـه کارخـانه عـیشـش سـری و کاری نیسـتز …
دلی کـه بـسـتـه زنجـیر زلف یاری نیسـت | بـه پـیش اهل نظر هیچـش اعتـبـاری نیسـت |
سـری کـه نیسـت در او کـارگاه سـودائی | بـه کارخـانه عـیشـش سـری و کاری نیسـت |
ز عـقـل بـرشـکـن و ذوق بـیخـودی دریـاب | که پـیش زنده دلان عقل در شـماری نیسـت |
ملامت من مسکین مکن که در ره عشق | بـه دسـت عاشـق بـیچـاره اخـتـیاری نیسـت |
دگـر مگوی کـه هر بـحـر را کـناری هسـت | از آنـکـه بـجـز غـم عـشـق را کـنـاری نیسـت |
ز شـوق زلـف بــتـان بـیـقـرار و سـرگـردان | منم کـه مـثـل من آشـفـتـه روزگـاری نیسـت |
اگر ز مسـتـی و رندی عـبـید را عـاریسـت | مرا از این دو صفت هیچ عیب و عاری نیست |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج