فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٢٦٩: چون غنچه دست بر دل شیدا گذاشتیم

چـون غنچـه دسـت بـر دل شیدا گذاشتـیمگـل را بـه بـاغـبـان خـنـک وا گـذاشـتـیمتـا چـند چون سفینه تـوان بـود تـختـه بـند؟موجـی شدیم و روی بـه دریا گذاشتـ…

چـون غنچـه دسـت بـر دل شیدا گذاشتـیمگـل را بـه بـاغـبـان خـنـک وا گـذاشـتـیم
تـا چـند چون سفینه تـوان بـود تـختـه بـند؟موجـی شدیم و روی بـه دریا گذاشتـیم
چـون داغ لاله از سـر ما موج خـون گذشـتپـهـلـو اگـر بـه بـسـتـر خـارا گـذاشـتـیـم
تـبـخـالـه اسـت لـالـه سـرچـشـمـه سـراببـیهوده دل بـه عـشـوه دنـیا گـذاشـتـیم
از جـوش مـی، چـو ابـر (ز) دریا هوا گـرفـتهر پـنبـه ای که بـر سـر مینا گذاشـتـیم
خـود را بــه تــیـغ کـوه کـشـیـدنـد لـالـه هـاتـا همچو سیل روی بـه صحرا گذاشتیم
افـتــاده تــر ز ســنـگ نـشـان بــود گـردبــادروزی که ما به دشت جنون پا گذاشتیم
عـشـق غـیورنـنـگ شـراکـت نـمـی کـشـدمـا آفـتـاب را بــه مـسـیـحـا گـذاشـتـیـم
تا کی به شیشه خانه مشرب زنند سنگ؟زهـاد را بــه بــاطـن مـیـنـا گـذاشــتــیـم
صـائب کـسـی بــه درد دل مـا نـمـی رسـدنـاچـار دسـت بـر دل شـیـدا گـذاشـتـیم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج