هر کـس کـه دید روی تـو آهی ز جـان کـشـیدهر دل که شد اسیر تو دست از جهان کشیدهر خون که ریختی تو به محشر نشد حسابپـنـداشـتـم حـسـاب تـو را مـی تـوان کـش…
هر کـس کـه دید روی تـو آهی ز جـان کـشـید | هر دل که شد اسیر تو دست از جهان کشید |
هر خون که ریختی تو به محشر نشد حساب | پـنـداشـتـم حـسـاب تـو را مـی تـوان کـشـیـد |
دیـشــب بــه یـاد قــد تــو از دل کــشــیـده ام | آهـی کـه انـتــقــام مـن از آســمـان کـشــیـد |
آن را کــه چــرخ داد بــه کــف ســر خــط امـان | خــود را بــه زیـر ســایـه پــیـر مـغـان کـشـیـد |
یـک بـارگـی خـصـومـت عـشـاق و بـوالـهـوس | بـرخـاسـت از مـیانـه چـو تـیغ از مـیان کـشـید |
ابـروی او کـه مـایه چـنـدیـن گـشـایـش اسـت | مـنت خـدای را کـه بـه قـتـلـم کـمـان کـشـید |
مـسـکـیـن کـسـی کـه داد ز کـف آسـتـین تـو | مسـکین تـر آن که پـای از آن آسـتـان کـشـید |
ایـن اسـت اگـر تــطـاول گـلـچـیـن و بــاغـبــان | بـایـد قـدم فـروغـی از این گـلـسـتـان کـشـید |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج