ازگفتـگوی عـشـق گزیدم زبـان خـویشازشـیـر مـاهـتــاب بــریـدم کـتـان خـویـشگر بیخبر روم ز جهان جای طعن نیستیک کس نیافتم که بـپـرسم نشان خویشنانش همیشـه…
ازگفتـگوی عـشـق گزیدم زبـان خـویش | ازشـیـر مـاهـتــاب بــریـدم کـتـان خـویـش |
گر بیخبر روم ز جهان جای طعن نیست | یک کس نیافتم که بـپـرسم نشان خویش |
نانش همیشـه گرم بـود همچـو آفـتـاب | هرکس به ذره فیض رساند زخوان خویش |
چـون سـرو درمـقـام رضـا ایـسـتــاده ام | آسـوده خـاطـرم ز بــهـار و خـزان خـویـش |
آن سـاقـی کـریم کـه عـمـرش دراز بـاد | فـرصـت نمیدهد کـه بـگیرم عـنان خـویش |
ساغر بـه احـتـیاط ستـاند ز دست خضر | درمانده ام بـه دسـت دل بـدگمان خـویش |
پـروای خـال چـهـره یوسـف نـمـی کـنـد | صـائب ز نـقـطـه قـلـم امـتــحــان خـویـش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج