معـده را پـر کرده ای دوش از خـمیر و از فـطـیرخواب آمد چشم پر شد کآنچ می جستی بگیربـعـد پـرخـوردن چـه آید خـواب غـفـلت یا حـدثیار بـادنجـان چه بـاشد سر…
معـده را پـر کرده ای دوش از خـمیر و از فـطـیر | خواب آمد چشم پر شد کآنچ می جستی بگیر |
بـعـد پـرخـوردن چـه آید خـواب غـفـلت یا حـدث | یار بـادنجـان چه بـاشد سرکه بـاشد یا که سیر |
سوز اگر از روح خواهی خواجه کم کن لقمه را | گوز اگر مفـتـوح خـواهی کاسـه را در پـیش گیر |
ای خـدا جـان را پـذیـرا کـن ز رزق پـاک خـویش | تـا نـمـانـد چـون سـگـان مـردار هر لـقـمـه پـذیر |
وقـــت روزه از مـــیـــان دل بـــرآیــد نـــالـــه زار | بــعـد خــوردن از ره زیـریـن گـشــایـد پــرده زیـر |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج