شـوخـی کـه جـلوه گـاه بـود دیده منشچون طفل اشک، روی توان دید درتـنشهر چـند نیسـت قتـل مرا احـتـیاج حـکمحـکـم بـیاضـیی گـذرانده اسـت گردنشپـیداسـت همچـ…
شـوخـی کـه جـلوه گـاه بـود دیده منش | چون طفل اشک، روی توان دید درتـنش |
هر چـند نیسـت قتـل مرا احـتـیاج حـکم | حـکـم بـیاضـیی گـذرانده اسـت گردنش |
پـیداسـت همچـو قـبـلـه نما از تـه بـلـور | از سـیـنـه لـطـیـف دل هـمـچـو آهـنـش |
آب حـیات جـامـه بـه شـبـنـم بـدل کـنـد | شـاید که در لبـاس کند سـیر گلشـنش |
پـــای چــراغ مــی شــمــرد آفــتـــاب را | چشمی که کرد دیدن آن روی روشنش |
هـرکـس کـه دیـد سـرو تــرا درخـرام نـاز | در خــواب نـوبــهـار رود پــای رفــتــنـش |
مجنون که ناز از سگ لیلی نمی کشید | امـروز خــوابــگـاه غـزال اسـت دامـنـش |
صـائب تـلـاش گـلشـن جـنت چـرا کـند؟ | آزاده ای که گوشـه فقرسـت مسـکنش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج