مــا نـقــل بــاده را ز لــب جــام کــرده ایـمعـادت بـه تـلـخـکـامـی از ایـام کـرده ایمدانسـتـه ایم بـوسـه زیاد از دهان مـاسـتصـلـح از دهـان یـار بـه …
مــا نـقــل بــاده را ز لــب جــام کــرده ایـم | عـادت بـه تـلـخـکـامـی از ایـام کـرده ایم |
دانسـتـه ایم بـوسـه زیاد از دهان مـاسـت | صـلـح از دهـان یـار بـه پـیـغـام کـرده ایم |
از مــا مــتــاب روی کــه از آه نــیـمــشــب | بـسـیـار صـبــح آیـنـه را شـام کـرده ایـم |
مــا را فــریــب دانــه نــمــی آورد بـــه دام | کــز دانـه صــلـح بــا گـره دام کــرده ایـم |
در حـسـرت بـنفـشـه خـطـان زمانه اسـت | چشمی که ما سفید چو بادام کرده ایم |
در آخـرین نفس کفن خـویش را چـو صـبـح | از شـوق کـعـبـه جـامـه احـرام کـرده ایم |
ما همچـو آدم از طمع خـام دست خـویش | در خـلـد نان پـخـتـه خـود خـام کـرده ایم |
سـازند ازان سـیاه رخ ما کـه چـون عـقـیق | هـمـوار خـویـش را ز پــی نـام کـرده ایـم |
چـشـم گرسـنه حـلقـه دام اسـت صـید را | مـا خـویش را خـلـاص ازین دام کـرده ایم |
صائب به تنگ عیشی ما نیست میکشی | چـون لاله اختـصار بـه یک جـام کرده ایم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج