جــا در سـیـاه خـانـه سـودا گـرفـتــه ایـماز دسـت لاله دامن صـحـرا گـرفـتـه ایمآسان به چنگ ما نفتاده است شمع طورصد دست، پـنجه بـاید بـیضا گرفتـه ایماز…
جــا در سـیـاه خـانـه سـودا گـرفـتــه ایـم | از دسـت لاله دامن صـحـرا گـرفـتـه ایم |
آسان به چنگ ما نفتاده است شمع طور | صد دست، پـنجه بـاید بـیضا گرفتـه ایم |
از هـمــت بــلــنـد کــه عــمـرش دراز بــاد | دام مگـس فـکـنده و عـنقـا گـرفـتـه ایم |
انـصـاف نیسـت رانـدن مـا از حـریم وصـل | پـیش از سـپـند آمده و جـا گـرفـتـه ایم |
از مـا زبــان خـامـه تـکـلـیـف کـوتـه اسـت | خـط امـان ز سـاغـر صـهبـا گـرفـتـه ایم |
دیـوانـه ایـم لـیـک نـظـر بــنـد نـیـسـتــیـم | پـیـش ز گـردبـاد بـه صـحـرا گـرفـتـه ایم |
تـار کـفـن بـه زخـم زبـان بـخـیـه مـی زنـد | سوزن عبث ز دست مسیحا گرفته ایم |
دیــوانــگــی عـــلــاج نــدارد و گــرنــه مــا | روغـن ز ریـگ آتـش سـودا گـرفـتـه ایـم |
صد نیزه موج خون ز سرما گذشتـه است | تـا مـصـرعـی ز عـالـم بـالـا گـرفـتـه ایم |
صـائب بـه زور جـذبـه طـبـع بـلـند خـویش | خورشید را ز دست مسیحـا گرفتـه ایم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج