فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 3 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢٣٥: بلبلی بی دل نوایی می زند

بـلـبـلـی بـی دل نـوایـی مـی زنـدبــادپــیــمــایـی هــوایـی مــی زنــدکـس نـمـی بـینم ز بـیرون سـرایو انــدرونـم مــرحــبــایـی مــی زنــدآتـشی دارم …

بـلـبـلـی بـی دل نـوایـی مـی زنـد بــادپــیــمــایـی هــوایـی مــی زنــد
کـس نـمـی بـینم ز بـیرون سـرای و انــدرونـم مــرحــبــایـی مــی زنــد
آتـشی دارم که می سـوزد وجـود چـون بــر او بــاد صـبــایـی مـی زنـد
گـر چـه دریـا را نـمـی بـیـنـد کـنـار غرقه حـالی دسـت و پـایی می زند
فـتـنـه ای بـر بـام بـاشـد تـا یکـی ســر بــه دیـوار ســرایـی مــی زنــد
آشـنـایان را جـراحـت مـرهمـسـت زان کـه شـمشـیر آشـنایی می زند
حـیف بـاشد دست او در خـون من پــادشــاهـی بــا گــدایـی مـی زنـد
بـنده ام گر بـی گناهی می کشد راضـیـم گـر بـی خـطـایـی مـی زنـد
شـکر نعمت می کنم گر خـلعتـی مـی فـرسـتـد یـا قـفـایـی مـی زنـد
نـاپـسـنـدیـدسـت پـیش اهـل رای هر که بـعـد از عشـق رایی می زند
محتسب گو چنگ میخواران بسوز مطـرب مـا خـوش بـه تـایی می زند
دود از آتـش می رود خون از قتـیل سعدی این دم هم ز جایی می زند

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج