فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢٣١: چون بتان دستی به ناز زلف پر چین می برند

چون بـتـان دستی بـه ناز زلف پـر چین می بـرندشـیخ را از کـعـبـه در بـت خـانـه چـین مـی بـرنـدچـون شـهـیدان طـلـب را زنـده مـی سـازنـد بـازکـوه کـن را ب…

چون بـتـان دستی بـه ناز زلف پـر چین می بـرندشـیخ را از کـعـبـه در بـت خـانـه چـین مـی بـرنـد
چـون شـهـیدان طـلـب را زنـده مـی سـازنـد بـازکـوه کـن را بــر ســر بــازار شــیـریـن مـی بــرنـد
چـون خـداوندان خـوبـی کوش شـاهی می زنندصـبـر و آرام از دل عـشـاق مـسـکـیـن مـی بـرنـد
چـون بـه یاد چـشـم او اهل نظـر را مـی کـشـندیک جـهـان کـیفـیـت جـام جـهـان بـین مـی بـرنـد
تـرک جان می بـایدم گفتـن که این شیرین لبـانبـوسـه می بـخـشند، اما جـان شیرین می بـرند
تـنگ شـد کـار شـکـر امـشـب مـگـر میخـوارگـاننقـل مجـلس را از آن لـب های نوشـین می بـرند
هر کـه سـر از عـنبـری خـط جـوانان مـی کـشـدحلقه ها در حلقش از گیسوی مشکین می برند
من بـه بـاغـی بـاغـبـانی می کنم بـا چـشـم تـرکـز درخـتـش دیگـران گـل های رنگـین مـی بـرنـد
من به بزمی باده می نوشم که مستانش مداممـایه مـسـتـی از آن چـشـم خـمـارین مـی بـرنـد
من بـتـی را قـبـلـه می سـازم کـه در دیر و حـرماسـم او را مؤمـن و تـرسـا بـه تـمـکـین می بـرند
بـر همه گـردن فـرازان سـجـده واجـب می شـودچون بـه مجـلس نام سلطان ناصرالدین می بـرند
هـم دعـای دولـتــش خـیـل مـلـائک مـی کـنـنـدهم غـبـار موکـبـش چـشـم سـلـاطـین می بـرند
هر کجـا بـر تـخـت شـاهی می نشیند شاد کامنـو عـروس بــخـت را آن جـا بـه آیـیـن مـی بــرنـد
چـون فروغی در سـر هر هفتـه می سـازد غـزلنزد شاهش از پـی احـسان و تـحسین می بـرند

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات