چـمن بـرید بـه مقراض رشک، سنبـل خـویشسـرآمدی ز نکویان بـه زلف و کـاکل خـویشاگـر چـه هـسـت لـبــت بـی نـیـاز از پـرسـشبـپـرس حـال مـرا گـاهی از تـغـافـ…
چـمن بـرید بـه مقراض رشک، سنبـل خـویش | سـرآمدی ز نکویان بـه زلف و کـاکل خـویش |
اگـر چـه هـسـت لـبــت بـی نـیـاز از پـرسـش | بـپـرس حـال مـرا گـاهی از تـغـافـل خـویش |
فتادگی است که پشتش نمی رسد به زمین | به خصم خویش سوارم من ازتحمل خویش |
کمینه حـکم شهنشاه عشق این حـکم است | کـه گـل پـیـاده رود در رکـاب بـلـبـل خـویش |
چـه نـعـمـتـی اسـت درین راه پـرخـطـر صـائب | که بـسـتـه ایم گران، تـوشه تـوکل خـویش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج