فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 29 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢٢٨: کاروان می رود و بار سفر می بندند

کــاروان مــی رود و بــار ســفــر مــی بــنـدنـدتـا دگـربــار کـه بــیـنـد کـه بــه مـا پـیـونـدنـدخــیـلــتــاشــان جــفــاکــار و مـحــبــان مـلـولخ…

کــاروان مــی رود و بــار ســفــر مــی بــنـدنـد تـا دگـربــار کـه بــیـنـد کـه بــه مـا پـیـونـدنـد
خــیـلــتــاشــان جــفــاکــار و مـحــبــان مـلـول خـیمه را همچـو دل از صـحـبـت ما بـرکـندند
آن همـه عـشـوه کـه در پـیش نـهادنـد و غـرور عـاقـبـت روز جـدایی پـس پـشـت افـکـنـدند
طـمـع از دوسـت نه این بـود و تـوقـع نه چـنین مکن ای دوست که از دوست جفا نپسندند
مـا هـمـانـیم کـه بـودیم و مـحـبـت بـاقـیـسـت تـرک صـحـبـت نکـند دل کـه بـه مهر آکـندند
عیب شیرین دهنان نیست که خون می ریزند جـرم صـاحـب نظـرانسـت که دل می بـندند
مرض عشق نه دردیسـت که می شـاید گفت بـا طـبـیبـان کـه در این بـاب نه دانشـمـندند
سـاربــان رخـت مـنـه بــر شـتــر و بــار مـبــنـد کـه در این مـرحـلـه بـیچـاره اسـیری چـندند
طـبـع خـرسـند نمـی بـاشـد و بـس می نکـند مـهـر آنـان کـه بــه نـادیـدن مـا خــرسـنـدنـد
مجـلس یاران بـی ناله سـعدی خـوش نیسـت شـمـع مـی گـرید و نظـارگـیان مـی خـنـدند

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات