فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٢٢١: ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگر

ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگرای عشق تـو را در جان هر دم عملی دیگراز روی تـو در هر جـان بـاغ و چـمـنی خـندانوز جـعـد تـو در هر دل از مشـک تـلی دیگـر…

ذاتت عسلست ای جان گفتت عسلی دیگرای عشق تـو را در جان هر دم عملی دیگر
از روی تـو در هر جـان بـاغ و چـمـنی خـندانوز جـعـد تـو در هر دل از مشـک تـلی دیگـر
مه را ز غمت بـاشـد گه دق و گه اسـتـسـقامه زین خـلـلی رسـتـه از صـد خـللی دیگـر
بــا لـطـف بــهـارت دل چـون بــرگ چــرا لـرزدتــرســد کــه خــزان آیـد آرد دغــلـی دیـگـر
هـر سـرمـه و هـر دارو کـز خــاک درت نـبــوددر دیــده دل آرد درد و ســـبـــلــی دیــگـــر
ابــلــیـس ز لــطــف تــو اومــیـد نــمــی بــردهـر دم ز تـو مـی تـابـد در وی امـلـی دیگـر
فـرعـون ز فـرعـونـی آمـنـت بــه جـان گـفـتـهبـر خـرقـه جـان دیده ز ایمـان تـکـلـی دیگـر
خــورشــیـد وصـال تــو روزی بــه جــمـل آیـددر چــرخ دلــم یـابــد بــرج حــمـلـی دیـگــر
اجـزای زمـیـن را بـیـن بـر روی زمـین رقـصـانایـن جـوق چـو بـنـشـینـد آیـد بـدلـی دیـگـر
بـر روی زمین جـان را چـون رو شـرف و نوریدر زیر زمین تـن را چـون تـخـم اجـلی دیگـر
تــا چــنـد غـزل هـا را در صـورت و حـرف آریبی صورت و حرف از جان بشنو غزلی دیگر

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج