چـراغ عشـق نمی گردد از لحـد خـاموشکـی آتـش جـگر سـنگ می شـود خـاموش؟ز پند ناصح بـی مغز ،عشق آسوده استکــه بــحــر را نـکــنـد پــرده ز بــد خــامــوشچ…
چـراغ عشـق نمی گردد از لحـد خـاموش | کـی آتـش جـگر سـنگ می شـود خـاموش؟ |
ز پند ناصح بـی مغز ،عشق آسوده است | کــه بــحــر را نـکــنـد پــرده ز بــد خــامــوش |
چو شمع کشته نلرزد به زندگانی خویش | زبـان هر که شد از حـرف نیک و بـد خـاموش |
بـه گـفـتـگـوی تـنـک مـایگـان مـبـر غـیرت | که زود می شود این سیل بی مدد خاموش |
ز رهـگـذار نـفـس تــیـره مـی شـود دلـهـا | ز هیچ آینـه خـجـلـت نـمـی کـشـد خـامـوش |
شـکایت تـو ز افـلاک از درشـتـی تـوسـت | کــه خــاک نـرم بــوددرتــه لــگــد خــامــوش |
ز قـحـط شـیر مروت سـپـهر خـشـک مزاج | مـرا بـه جـنـبـش گـهواره مـی کـند خـامـوش |
چـنان که طـفل بـه تـدریج می شـود گویا | زبــان عـقـل بـه تـدریـج مـی شـود خـامـوش |
اگـر نـســیـم دم عـیـســوی شـود صـائب | چو غنچه تـن بـه شکفتن نمی دهد خاموش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج