ای مشک و عنبـر شمه یی از بـوی تومـــه پـــرتـــوی از آفـــتـــاب روی تـــوگل را بـرخـسـار تـو نسـبـت می کـنندرنگش خـوش است اما ندارد بـوی تـودر عشق بـ…
ای مشک و عنبـر شمه یی از بـوی تو | مـــه پـــرتـــوی از آفـــتـــاب روی تـــو |
گل را بـرخـسـار تـو نسـبـت می کـنند | رنگش خـوش است اما ندارد بـوی تـو |
در عشق بـازی از تـو چون من بـیدقی | شـه می خـوهد یعـنی رخ نیکـوی تـو |
ما تشنگان را سیل غم از سر گذشت | ای آب حـیـوان قـطـره یی از جـوی تـو |
بــر خــاک هــر در آب رو بــفــروخــتــم | تــا نـان خـرم بــهـر سـگـان کـوی تــو |
بــالـای تـو ای شـاخ طـوبـی زو خـجـل | سرو (و)، بنفشه ترک شد از موی تو |
دیـــوانـــه زنــــجــــیـــر دار دل نـــگــــر | اندر کـشـاکـش مانده بـا گیسـوی تـو |
چـشـم تـو کـیـش تـیـر مـژگـان پـوشـد | گـر چـه کـمـان دارسـت از ابــروی تـو |
آن تـیـرهـا یک یک بـلـحـظ جـان شـکـر | می افگند گه سوی من گه سوی تـو |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج