فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢١٢: هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد

هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشدیـا مـگـس را پـر بـبـنـدد یا عـسـل را سـر بـپـوشـدهمچـنان عاشق نبـاشـد ور بـود صادق نبـاشـدهر کـه درمـان مـی پـذیر…

هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد یـا مـگـس را پـر بـبـنـدد یا عـسـل را سـر بـپـوشـد
همچـنان عاشق نبـاشـد ور بـود صادق نبـاشـد هر کـه درمـان مـی پـذیرد یا نصـیحـت می نیوشـد
گـر مـطـیـع خـدمـتـت را کـفـر فـرمـایـی بـگـویـد ور حـریـف مـجــلـسـت را زهـر فـرمـایـی بــنـوشـد
شـمـع پـیشـت روشـنایی نزد آتـش می نمـاید گل بـه دستت خوبـرویی پیش یوسف می فروشد
سـود بــازرگـان دریـا بـی خـطـر مـمـکـن نـگـردد هر که مقصودش تـو بـاشی تـا نفس دارد بـکوشد
بـرگ چـشمم می نخـوشد در زمسـتـان فراقت وین عجـب کاندر زمسـتـان بـرگ های تـر بـخـوشد
هر کـه معـشـوقـی ندارد عـمر ضـایع می گذارد همچـنان ناپـخـتـه بـاشـد هر که بـر آتـش نجـوشد
تـا غـمـی پـنـهـان نـبـاشـد رقـتـی پـیـدا نـگـردد هم گلی دیدست سعدی تا چو بلبل می خروشد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج