فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٢١٠: نمانده زنده کس از دست و تیغ چالاکش

نمانده زنده کـس از دسـت و تـیغ چـالاکـشهنوز می پرد از شوق،چشم فتراکشعـلـم بـه خـون مسـیحـا و خـضـر چـرب کـندچو از نیام کشد تـیغ، حسن بـیبـاکشرخـی که ه…

نمانده زنده کـس از دسـت و تـیغ چـالاکـشهنوز می پرد از شوق،چشم فتراکش
عـلـم بـه خـون مسـیحـا و خـضـر چـرب کـندچو از نیام کشد تـیغ، حسن بـیبـاکش
رخـی که هر دو جـهان در فـروغ اومحـوسـتنظـر چـگونه کـندبـی نقـاب ادراکـش ؟
بــه خــاک هـر کـه نـهـال تــو ســایـه انـدازدزبـان شکر بـرآید چـو سبـزه از خـاکش
ازان شــراب مـرا شــیـر گـیـر کــن ســاقــیکه همچو پـنجه شیرست پنجه تاکش
درین بساط هرآن کس نفس به صدق کشدچو صبـح،مهر شود طالع از دل چاکش
کسـی که پـاک نسـازد دهن ز غیبـت خـلقهمان کلید در دوزخ اسـت مسـواکـش
اگر چـه خون جـهان ریخـت غمزه اش صائبهنوز رغبـت خون می چکد ز فتـراکش

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج