کــه بــر بــالـیـن مـن بــا قــامـت چــالـاک مـی آیـد؟کـه آه از سـینه ام بـیرون گـریبـان چـاک مـی آیددر آن مــحــفــل کــه دیــوار و در آتــش زیــر پ…
| کــه بــر بــالـیـن مـن بــا قــامـت چــالـاک مـی آیـد؟ | کـه آه از سـینه ام بـیرون گـریبـان چـاک مـی آید |
| در آن مــحــفــل کــه دیــوار و در آتــش زیــر پــا دارد | کــجــا خــودداری از پــروانـه بــیـبــاک مــی آیـد؟ |
| نـمـی آیـد عـلـاج زهـر خــشـک از سـوزن عـیـسـی | که این خار از جگر بـیرون بـه دست تـاک می آید |
| چـراغ کـشـتـه روشـن مـی تـوان کـردن ز مـژگـانش | بـه چـشـم هر کـه آن رخـسـار آتـشـناک می آید |
| در آن کـشــور کـه از زنـگـار نـشــنـاســد طـوطـی را | چــه کــار از جـــوهــر آیــیــنــه ادراک مــی آیــد؟ |
| به خون خلق از ان تشنه است مژگان سبکدستش | کـه از آغـوش زخـم آن تـیغ بـیـرون پـاک مـی آیـد |
| مـن آن صـید همـایونـم کـه اشـک شـادی از قـتـلـم | بـه چـشـم جـوهر شـمـشـیر آن بـیبـاک مـی آید |
| کـدامـیـن خــانـه پــردازسـت در خـلـوت سـرای دل؟ | کـه گـردآلـود حـرف از سـیـنـه غـمـنـاک مـی آیـد |
| ز زخـم آسـیـا، بــی حــاصـلـان را نـیـسـت پــروایـی | تـوگـر بـی مـدعـا گـردی چـه از افـلـاک مـی آید؟ |
| کـه مـی سـازد نـشـان تــیـر یـارب اسـتــخـوانـم را؟ | که چون صبح از زمین بیرون گریبان چاک می آید |
| زجــیـب فـکـر اگـر گـاهـی ســر عـاشــق بــرون آیـد | بـــه انــداز کــمــنــد وحــدت فــتــراک مــی آیــد |
| مـدو دنـبــال روزی، پــا بــه دامــان قــنـاعــت کــش | کـه گـندم از زمـین بـیرون گـریبـان چـاک مـی آید |
| دهان خویش صائب چـون صدف پـاک از شکایت کن | کـه جـای لـقـمـه گـوهـر در دهـان پـاک مـی آیـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج











