فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 27 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ١٩١: ساقی بده رطل گران، زان می که دهقان پرورد

گــو خــصــم از بــاب صــفــا از ســحــر ســازد مـارهـاتا دست موسی از عصا خون خواره ثعبان پروردهمت مجـو از هر خـسـی، در فـقـر جـویا شـو بـسـیدرویش می …

گــو خــصــم از بــاب صــفــا از ســحــر ســازد مـارهـاتا دست موسی از عصا خون خواره ثعبان پرورد
همت مجـو از هر خـسـی، در فـقـر جـویا شـو بـسـیدرویش می بـاید کسی کز سیر سـلطان پـرورد
پــیـری فــروغــی ســوی مـن دارد نـظــر در انـجــمـنکز یک فروغ خـویشتـن صد مهر رخـشـان پـرورد
شـاه جــوان مـردان عـلـی در خــفـی، هـم در جــلـیآن کـز جـمـال مـنجـلـی خـورشـید تـابـان پـرورد
سـاقـی بـده رطـل گـران، زان مـی کـه دهـقـان پـروردانده بـرد، غم بـشکرد، شادی دهد، جان پـرورد
زان دارو درد کـــهــن، پـــیــمــانــه ای دراده بـــه مــنکش خضر در ظلمات دن، چـون آب حیوان پـرورد
بــرخــیـز و ســاز بــاده کـن، فــکـر بــتــان ســاده کـناز بـهر عیش آماده کن، لعـلی که مرجـان پـرورد
جـامی بـکش تـا جـم شوی، بـا اهل دل محـرم شویخـضر مسیحـا دم شوی، انفاست انسان پـرورد
تـا می بـه سـاغـر کـرده ام، کـوثـر بـه دسـت آورده امبـا شاهدی می خورده ام، کاو بـاغ رضوان پرورد
بـر نـفـس کـافـرکـیـش مـن طـعـن مـسـلـمـانـی مـزنزیـرا کـه مـیر انـجـمـن بـایـد کـه مـهـمـان پـرورد
گر خـواجـه از روی کـرم من بـنده را بـخـشـد چـه غـمپــاکــیـزه دامــان لــاجــرم آلــوده دامــان پــرورد
بــگـزیـده پــیـر مـغــان رنـدی اســت از بــخــت جــوانکـز طـفـلـیـش مـام جـهـان زاب رزسـتـان پـرورد
گـر بـر خـرابـی بـگـذری سـویـش بـه خـواری نـنـگـریکــایـام گــنــج گــوهـری در گــنـج ویـران پــرورد
شــوریـده و شــیـدا کـنـد هـر دل کـه دلـبــر جــا کـنـدعـین بـقـا پـیدا کـنـد هر جـان کـه جـانـان پـرورد
گـر صـاحــب چــشـم تــری گـوهـر بــه دامـان پــروریکــز گــریـه ابــر آذری درهــای غــلــتــان پــرورد
مــشـــکــن دل مــرد خـــدا زیــرا کــه بـــازوی قــضـــاصـد کـافـر انـدازد ز پـا تـا یـک مـسـلـمـان پـرورد
در بـند نفسی مو بـه مو، هامون بـه هامون، کو به کویزدان نـجـوید هر کـه او در پـرده شـیطـان پـرورد
چـون دل بـه جـایی شد گرو هم کم بـگو هم کم شنوکـاسـرار خـود را راهرو بـهـتـر کـه پـنـهـان پـرورد
گــر ســالــک دیـریـنـه ای دریـاب روشــن ســیـنـه ایتــحــصـیـل کـن آیـیـنـه ای کـانـوار یـزدان پــرورد
آن خـسـرو شـیـریـن دهـن خـنـدد بـه آب چـشـم مـنچـون ابـر گـرید در چـمن گل های خـندان پـرورد
خـط بـر لـب نـوشـش نـگـر چـون مـور بـر تـنـگ شـکـریا طـوطئی کـو بـال و پـر در شـکـرسـتـان پـرورد
گـــیـــســـوی چـــون زنـــار او، آرایـــش رخـــســـار اویک شمه اسـت از کار او کفری که ایمان پـرورد
دارم به شاهی دسترس، کاو منبع فیض است و بسدر سـایـه بــال مـگـس، شـاهـیـن پــران پــرورد
شــاهـان هـمــه هـنـدوی او، زاری کــنـان در کــوی اوهر مـوری از نیروی او، چـندین سـلـیمـان پـرورد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج