فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ١٨: ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما

ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بـر بـام ماانــا فـــتـــحـــنــا الـــصـــلـــا بـــازآ ز بـــام از در درآای بـحـر پـرمرجـان من والله سـبـک شـد جـان من…

ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بـر بـام ماانــا فـــتـــحـــنــا الـــصـــلـــا بـــازآ ز بـــام از در درآ
ای بـحـر پـرمرجـان من والله سـبـک شـد جـان منایـن جــان ســرگــردان مـن از گـردش ایـن آســیـا
ای سـاربــان بــا قـافـلـه مـگـذر مـرو زیـن مـرحـلـهاشـتـر بـخـوابـان هین هله نه از بـهر من بـهر خـدا
نی نی بـرو مـجـنون بـرو خـوش در میان خـون بـرواز چون مگو بی چون برو زیرا که جان را نیست جا
گـر قـالبـت در خـاک شـد جـان تـو بـر افـلـاک شـدگـر خـرقـه تــو چــاک شـد جــان تــو را نـبــود فـنـا
از سـر دل بـیـرون نـه ای بــنـمـای رو کـایـیـنـه ایچـون عشق را سـرفتـنه ای پـیش تـو آید فتـنه ها
گویی مرا چون می روی گستـاخ و افزون می رویبـنگـر کـه در خـون مـی روی آخـر نگـویی تـا کـجـا
گفـتـم کز آتـش های دل بـر روی مفـرش های دلمی غـلـط در سـودای دل تـا بـحـر یفـعـل ما یشـا
هر دم رسولی می رسد جان را گریبان می کشدبـر دل خـیالـی مـی دود یعـنـی بـه اصـل خـود بـیا
دل از جـهان رنگ و بـو گشتـه گریزان سـو بـه سـونـعــره زنـان کـان اصــل کـو جــامـه دران انـدر وفــا

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج