دیــدن روی تــو هــم از بــامــداددرد مـرا بـیـن کـه چـه آرام داددر دل عـشـاق چـه آتـش فـکـندجـانـب اسـرار چـه پـیـغـام دادچون ز سر لطف مرا پیش خواندج…
دیــدن روی تــو هــم از بــامــداد | درد مـرا بـیـن کـه چـه آرام داد |
در دل عـشـاق چـه آتـش فـکـند | جـانـب اسـرار چـه پـیـغـام داد |
چون ز سر لطف مرا پیش خواند | جــان مـرا بــاده بــی جـام داد |
صـافـی آن بـاده چـو ارواح خـورد | کـاسـه آلـوده بـه اجـسـام داد |
صـــافــی آن بـــاده ز ارواح جـــو | زانک به اجسام همین نام داد |
در تــبـــریــزســت تــو را دام دل | رحـمت پـیوستـه در آن دام داد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج