سـرو گـلـزار بـهشـت اسـت قـد دلـجـویشلـالـه بـاغ تـجـلـی اسـت رخ نـیکـویـشمن که از رشک دل روشن خود می سوزمچون بـبـینم که شود آینه همزانویش ؟بـخـیه راز…
سـرو گـلـزار بـهشـت اسـت قـد دلـجـویش | لـالـه بـاغ تـجـلـی اسـت رخ نـیکـویـش |
من که از رشک دل روشن خود می سوزم | چون بـبـینم که شود آینه همزانویش ؟ |
بـخـیه راز نهان جـوهر شمشیر شده است | بـس که شـد آینه پـردا(ز د)لم ازبـویش |
خـانـه اش گـر شـود از مـوج حـوادث ویـران | صائب آن نیست که لنگر بکند ازکویش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج