چـون نـمـایـی آن رخ گـلـرنـگ رااز طـرب در چـرخ آری سـنـگ رابـار دیگر سر بـرون کن از حجـاباز بـــرای عــاشـــقــان دنــگ راتـا کـه دانش گـم کـند مـر را…
چـون نـمـایـی آن رخ گـلـرنـگ را | از طـرب در چـرخ آری سـنـگ را |
بـار دیگر سر بـرون کن از حجـاب | از بـــرای عــاشـــقــان دنــگ را |
تـا کـه دانش گـم کـند مـر راه را | تـا که عـاقل بـشـکند فرهنگ را |
تا که آب از عکس تو گوهر شود | تـا کـه آتـش واهلـد مر جـنگ را |
من نخواهم ماه را بـا حـسن تـو | وان دو سـه قـنـدیـلـک آونـگ را |
مــن نـگــویـم آیـنـه بــا روی تــو | آســمــان کــهــنــه پـــرزنــگ را |
دردمــیــدی و آفــریــدی بــاز تــو | شـکـل دیگـر این جـهان تـنگ را |
در هـوای چـشـم چـون مـریخ او | ساز ده ای زهره باز آن چنگ را |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج