چه نسبـت بـانسیم مصر دارد شوخی بـویش؟کـه خـون رامـشـک سـازد در دل صـیـاد، آهـویشز گـل پــیـراهـنـی چــشـم نـســیـم آشـنـادارمکه از رنگ است پـابـرجـاتـ…
چه نسبـت بـانسیم مصر دارد شوخی بـویش؟ | کـه خـون رامـشـک سـازد در دل صـیـاد، آهـویش |
ز گـل پــیـراهـنـی چــشـم نـســیـم آشـنـادارم | که از رنگ است پـابـرجـاتـر از دلبـستـگی بـویش |
تــمـنـای تــرحــم دارم از خـورشـیـد رخـسـاری | که یک زخم نمایان است صبح ازدست و بازویش |
رگ خــوابــش عــنـان دولــت بــیـدار مـیـگــردد | دلـی کـافـتــاد در سـرپــنـجـه مـژگـان دلـجـویـش |
ازان در دل گـره چـون لاله دارم شـکـوه خـونین | که خـاکسـتـر شود اشک کبـاب از گرمی خـویش |
کـجــا دامـان آن آتــش عـنـان راخـون مـاگـیـرد؟ | بـه خـون رنگـین نمـی گـردد زتـیزی تـیغ ابـرویش |
کمند از طوق قمری حلقه سازد سرو بستانی | اگـر بـر طـرف بــاغ افـتـد ز شـوخـی راه آهـویـش |
میسر نیست چشم از روی او بـرداشتن صائب | که چون خواب بـهاران است گیرا چشم جادویش |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج