فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ١٦١: ندارد سرکشی ازاهل دل قد دلارایش

نـدارد ســرکـشــی ازاهـل دل قــد دلـارایـشپــری در شــیــشــه دارد از تــذروان ســروبــالــایــشزبـان العطش گویی اسـت هرمژگان آن ظالمبه خون عاشقان تشن…

نـدارد ســرکـشــی ازاهـل دل قــد دلـارایـشپــری در شــیــشــه دارد از تــذروان ســروبــالــایــش
زبـان العطش گویی اسـت هرمژگان آن ظالمبه خون عاشقان تشنه است ازبس چشم شهلایش
ز مژگان قـدسـیان را رخـنه ها افـکند درایمانز دل روی زمـیـن شــد پــاک از زلـف زمـیـن ســایـش
فلک پـیمانه پـرمی شود ازگردش چـشـمشزمـیـن بــرسـرکـشـد مـیـنـای مـی از سـرو بــالـایـش
کـه حـد دارد ز طـومـار شـکـایت مـهـربـردارد؟کــه مـی پــیـچــد عــنـان ســیـل رامـژگـان گـیـرایـش
لبـش هرچـند درظـاهر نمی گردد جـدا از همسـخـن چـون خـامه ریزد از بـه هم پـیوشتـه لبـهایش
گریبان چاک چون محراب می آرد برون صائبز مــســجــد زاهـدان خــشــک راذوق تــمــاشــایـش

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج